دیگر فرقی نمی کند
خوابم یا بیدار
مستم یا هشیار
مسئله این است که تو روزی می روی
چه فرقی می کند
از خیالم که بروی از واقعیتم رفته ای
از حقیقتم که رفته باشی
در رویاهایم جا نداری
پس بی تعلل و تفکر برو
و من می پندارم که تو روزی می زوی
و روی نبود تو
ساخته ام باورهایم را
و همین آنی که هستی
من انگار میکنم نبودنت را
بودن یا نبودن
مسئله این است:
تو دیگر برای من نیستی . . .
چشمانم را بسته ام فقط برو !
"نکو"